ساسو (sasoo)

ساخت وبلاگ
اگه هنوز هم همیشه یا اغلب اوقات دستهات تنهاست و مدتهای زیادی از زندگیت کسی با مهر و بدون هیچ درخواستی اونارو نفشرده نوازش نکرده ..یا هنوز که هنوزه نزدیک پنجاه سالگیت کسی نیست زخمهات رو ببینه وقتی سوختی و تاول زده وقتی گوشت خورد کردی و با استخونش زخم برداشته کنجکاو بشه بپرسه یا بهش نشون بدی و بگه وااای بیا با این پماد پانسمانش کنم. خودت پماد میخری و خودت زخمهات رو میبینی خودت پانسمان میکنی خودت دستهای تنهات رو بعد از شستن خون نوازش میکنی به رگهای تنهای متورمش دست میکشی بدون تو از مایی ...در این بیغوله آبادی که نامش زمینه ... ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 59 تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1402 ساعت: 11:17

از مراسم خاکسپاری و وداع با یکی از نزدیکانش در ایران برگشته بود و ما به دیدنش رفته بودیم .با اشاره به دو نفری که در مجلس حاضر بودند و هر کدوم چهل و اندی سال و پانزده سال میشد به ایران نرفته بودند گفت : ببخشیدا نمیخوام ناراحتتون کنم ولی خدایی همین که هواپیما به آسمان ایران وارد میشه تو یه احساس ریلیف و رهایی و راحتی ای بهت دست میده وصف ناپذیر و میدونی ؟ با خودت میگه : آخیییش اینجا دیگه خونه ی منه واسه ی منه ....بعد یه سکوتی در جمع حکفرما شد.‌‌‌.فرداش وقتی توی یه روز سرد که شامل فضای حمام هم میشد دوش آب گرم رو باز کردم و پاشید روی سرم و حسابی لذت گرماش نشست توی تک تک سلولهای بدنم و تنم و جانم ، با خودم فکر کردم لابد حس تعلق به وطن باید گرما و راحتیش اینشکلی باشه از نوک سر تا نوک پا ...و تو یهو احساس میکنی خوابت میاد شاید این شکلیه...!؟ ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:18