از مراسم خاکسپاری و وداع با یکی از نزدیکانش در ایران برگشته بود و ما به دیدنش رفته بودیم .با اشاره به دو نفری که در مجلس حاضر بودند و هر کدوم چهل و اندی سال و پانزده سال میشد به ایران نرفته بودند گفت : ببخشیدا نمیخوام ناراحتتون کنم ولی خدایی همین که هواپیما به آسمان ایران وارد میشه تو یه احساس ریلیف و رهایی و راحتی ای بهت دست میده وصف ناپذیر و میدونی ؟ با خودت میگه : آخیییش اینجا دیگه خونه ی منه واسه ی منه ....بعد یه سکوتی در جمع حکفرما شد..فرداش وقتی توی یه روز سرد که شامل فضای حمام هم میشد دوش آب گرم رو باز کردم و پاشید روی سرم و حسابی لذت گرماش نشست توی تک تک سلولهای بدنم و تنم و جانم ، با خودم فکر کردم لابد حس تعلق به وطن باید گرما و راحتیش اینشکلی باشه از نوک سر تا نوک پا ...و تو یهو احساس میکنی خوابت میاد شاید این شکلیه...!؟ ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:18